هر از چندی نوشتن را رها می‌کنم به انگشتانم خیره می‌شوم می‌گفتی ن زیبا آزارت می‌دهند و هر انگشت من زنی زیباست که آرامت می‌کند به هر انگشتم که نگاه می‌کنم یاد زنی زیبا می‌افتم که از دستش گریزی نداری می‌خندم و نوشتن داستان تو را از سر می‌گیرم
تاجرچت می‌کنم ,زنی ,زیبا ,نوشتن ,نداری ,می‌خندم ,می‌افتم که ,زیبا می‌افتم ,که از ,از دستش ,دستش گریزیمنبع

فارس چت

شیراز چت

اصفهان چت

آدمها

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرجع کنکور ایران معتبر ترین مرکز طراحی و اجرای شوتینگ زباله فروش انواع کفی تخت الان بخر تحویل بگیر فروش تردمیل ارزان قیمت معرفی موسیقی‌های کلاسیک سراسر جهان تخفیف ویژه فقط برای امروز مشاوره کارشناسی ارشد کانون تبلیغات آوا آجر نسوز آجرنیک